گروه جهاد و مقاومت مشرق - مادر شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی (حاج عمار) دلنوشته ای را به نگارش در آورده که متن کامل آن چنین است.
قطر دایره ی لغاتم کوچک است و قلم یارای نوشتن ندارد وکلمات از بیان احساساتم ناتوانند.
خوشحالم که خون عمار و یارانش به ثمر نشست و موجب قطع شجره ی خبیثه ی داعش و تکفیری در سوریه و عراق شد. زیرا وعده ی خدا حق است «انا فتحنا لک فتحا مبینا» یادمان باشد که چه بسیارند فرزندان شهدا که بعدها نام حلب و بوکمال و نبل الزهرا و موصل و......را روی صفحه ی اول دفترهاشان خواهند نوشت و با آن جمله خواهند ساخت. بابا در حلب یا ... شهید شد.
نمی دانم شاید کلمه ی بابا، شاید کلمه ی شهید را با رنگ سرخ بنویسند. و نام مدافع حرم برای همیشه در خاطره شان حک شد.
آی مردم سوریه و عراق به خانه هاتان برگردید و بدانید دروازه های شهرتان به دست ابر مردی از تبار علی باز شد. او که در برابر بیرحمی ها ایستاد و پا پس
نکشید. به شهرتان برگردید و خانه هاتان را از نو بسازید. قدر این خاک را بدانید و یادتان باشد که تکه هایی از وجودمان در آنجا جا مانده است. برای بعضی پسر و برای بعضی پدر و برای بعضی همسر و برادر آب خورده است.
پس آرام گام بردارید چرا که اگر خوب بنگرید سرخی خون عزیزانمان را روی خاک شهرتان خواهید دید. قدر این خاک را بدانید که به پایش خونها ریخته شده و بهای بس سنگینی پرداخته شده است.
آی مردم سوریه و عراق به نظرم کنار دروازهی شهرتان تابلویی نصب کنید و روی آن بنویسید با وضو وارد شوید زیرا که شهر اغشته به خون شهیدانی است که دیگر خانواده هاشان چشم به راه مدافع حرمشان نیستند. پس به شکرانه ی این آزادی سجده ی شکر به جای آورید. حالا که به شهرتان برمیگردید دستخط عزیزانمان را که روی دیوارهای شهرتان سرود عشق نوشتند را پاک نکنید شاید روزی گذر ما به شهرتان بیفتد و یکبار دیگر دستخط عزیزانمان را زیارت کنیم.
والسلام